زندگی شاید خیابان دراز است که هر روز مردی با بیل از آن می گذرد مردی که شاید زیر لباسش چماقی طولانی دارد و شاید پرچمی را آتش می زند

۲۱ مهر، ۱۳۸۸

صندلی چیست؟

استادم، ابراهیم نبوی

صندلی( Sandali ): بر وزن سیدعلی. نشستنگاه. محل نشستن. محل جلوس. محلی که روی آن بنشینند و چهار پایه و دو دسته داشته باشد. چیزی که از صندل درست کنند. سالن: " محلی باشد که در آن تعدادی صندلی واقع شده و کسی پشت تریبون حرف بزند، و افرادی که روی صندلی نشسته اند از سالن رفته باشند." صندلستان: " سالن مجمع عمومی سازمان ملل". صندلستان خالی: " همان سالن در هنگام سخنرانی احمدی نژاد." به شیئی گفته شود که از پارچه یا چرم و چوب و میخ و پیچ درست شده و روی آن بنشینند و در هنگام سخنرانی به در و دیوار نگاه کنند یا روزنامه بخوانند یا دستشان را توی دماغ شان کنند.( صندلنامه شیخ طرسوسی، ص 764) جمع: صندلی ها. مثال: صندلی راحتی، صندلی استیل، صندلی الکتریکی، صندلی قدرت. کاربرد در جمله: " احمدی نژاد برای صندلی های خالی سالن مجمع عمومی نیم ساعت سخنرانی کرد." کاربرد دوم در جمله: " از وقتی بیست سال قبل روی صندلی نشست دیگر کسی نتوانست او را از جایش بلند کند."

صندلی، وزن و قدرت

صندلی ناهارخوری: صندلی که در حین نشستن روی آن وزن تان یک کیلو اضافه می شود.

صندلی ریاست: صندلی که در حین نشستن بتدریج حالت چسبندگی ایجاد می شود.

صندلی بازجویی: صندلی که هر بار نشستن روی آن نیم کیلو از وزن را کم می کند.

صندلی مدیرکل: صندلی که دست را برای زدن قوی و پا را برای رفتن ضعیف می کند.

صندلی وزیر: صندلی که سالها برای رسیدن به آن زحمت کشیده و در عرض نیم ساعت آن را از دست می دهید.

صندلی مجلس: محل مناسبی برای استراحت به مدت چهار سال، حمایت از دولت به مدت سه سال، تلاش برای خرید خانه به مدت دو سال، و سخنرانی علیه دولت در سال آخر.

صندلی کلاس دانشگاه: محلی که تا یک لحظه قبل از حمله لباس شخصی ها و عوامل دولت روی آن نشسته بودید.

صندلی سالن مجمع عمومی سازمان ملل: محلی که تا قبل از سخنرانی احمدی نژاد نماینده یک کشور روی آن نشسته بود.

صندلی دادگاه: محلی که هر سیاستمدار بارها افرادی را روی آن می نشاند و سرانجام خودش هم روی آن می نشیند.

صندلی سازمان ملل در هفت دوره از نگاه احمدی نژاد

دوره اول: " وقتی من سخنرانی می کردم، هاله نوری دور من بود و همه به من نگاه می کردند و حتی چشم هم نمی زدند."

دوره دوم: " وقتی من سخنرانی می کردم، همه به من نگاه می کردند و به حرف های من گوش می دادند."

دوره سوم: " وقتی من سخنرانی می کردم، همه به همدیگه نگاه می کردند و زیر لب چیزهایی می گفتند."

دوره چهارم: " وقتی من سخنرانی می کردم، تعداد معدودی از سالن خارج شدند و بقیه می خواستند ببینند آیا من همان حرف های قبلی را می گویم یا نه."

دوره پنجم: " وقتی من سخنرانی می کردم، تعداد زیادی از دشمنان از سالن بیرون رفتند و همه دوستان که خجالت می کشیدند در سالن باقی ماندند."

دوره ششم: " وقتی من سخنرانی می کردم، فقط فلسطینی ها و هیات ایرانی مانده بودند."

دوره هفتم: " وقتی رئیس جمهور سخنرانی می کرد، همه در سالن بودند و من یادم افتاد که قبلا در آن سالن شش بار سخنرانی کردم."

بیماری های صندلی و سیاست

سندروم من( Man Syndrom )این بیماری که نشانه آن آغاز همه جملات با کلمه " من" است از دو ماه بعد از نشستن روی صندلی قدرت آغاز می شود و گاهی تا یک سال ادامه می یابد.

سندروم ما( Maa Syndrom )این بیماری که نشانه آن جمع فرض شدن خود است، از شش ماه پس از نشستن روی صندلی قدرت آغاز می شود و گاهی تا آخر عمر ادامه می یابد.

سندروم فالچر( Fallchair Syndrom )این بیماری که نشانه آن ترس دائمی از افتادن از روی صندلی است، از یک سال بعد از نشستن روی صندلی قدرت آغاز می شود و بیمار دائما احساس می کند پایش به زمین نمی رسد و در حال افتادن است.

سندروم چرمن( Chairman Syndom )این بیماری که از دوران مائوتسه دون ایجاد شده، و نشانه آن ترس از نشستن دیگران روی صندلی است، از پنج سال بعد از نشستن روی صندلی قدرت آغاز می شود و گاهی تا هنگام مرگ ادامه می یابد، در این حالت همه مراجعه کنندگان یا باید روی زمین بنشینند یا روی صندلی هایی در سطح پائین تر.

سندروم چسبندگی( Chasbandegi Syndrom )این بیماری که از افزایش چربی روی پوست و افزایش چربی روی چرم صندلی و چسبیدن این دو به هم ناشی می شود، ترس دائمی بیمار را در زمانی که روی صندلی قدرت نیست ایجاد می کند. واکنش های بیمار بصورت کودتا، تقلب انتخاباتی و دائمی شدن ریاست اش ظاهر شده و درمان آن با اعتراض یا انقلاب یا صندلی الکتریکی انجام می شود.

سندروم صندلیزم( Sandalism Syndrom ): این بیماری مخصوص سیاستمداران است و علامت آن توجه به تعداد صندلی موجود در سالن است، برای بیمار مهم نیست که کسی روی صندلی نشسته یا کسی که روی صندلی نشسته است، به حرف او گوش می دهد یا نه، مهم این است که در سالنی حرف بزند که در آن تعداد زیادی صندلی باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدید کنندگان

كودتاي 22 خرداد را محكوم ميكنيم
موج سبز آزادی

کمپین آزادی معلم در بند؛ جعفر ابراهیمی

دنبال کننده ها

درباره من

عکس من
زندگی شاید خیابان دراز است که هر روز مردی با بیل از آن می گذرد مردی که شاید زیر لباسش چماقی طولانی دارد و شاید پرچمی را آتش می زند