زندگی شاید خیابان دراز است که هر روز مردی با بیل از آن می گذرد مردی که شاید زیر لباسش چماقی طولانی دارد و شاید پرچمی را آتش می زند

۱۴ فروردین، ۱۳۸۹

نامه ای به مرحوم کربلایی علیرضا خدابخش ارضی

علیرضا جان سلام. خوبی خوشی چطوری؟

جان ارتش سایبری سه پا از خبر ارتحالت عشق و حال کردیم. البته مواظب شئونات اسلامی هم بودیم. به عیال گفتم دیگر در این استان کسی به فکر براندازی نرم نمی افتد. ملتفتی که؟ جدیدا وبلاگ نوشتن را هم به لیست مصادیق براندازی نرم اضافه کرده اند.

من به اتفاق عیال از شنیدن خبر ارتحالت گریه نکردیم، چون چگینی نبودیم که خانواده دخو بودیم. قصد تایید صلاحیت در انتصابات آینده هم نداشتیم. دخو هر چه باشد میلی نیست. الکی نیست هر وقت میلش کشید به محاسن ملت بخندد. هر وقت میلش کشید یک دل سیر گریه کند. هر وقت میلش کشید قربان شخ متی بگردد. هروقت میلش کشید برای همون شخ متی قداره از رو ببندد.

به حول و قوه الهی از فردا هر بچه ای از ننه اش پول بخواهد ننه فوریتن می گوید: شیرم حلالت نمی کنم اگه کارت اینترنت بخری براندازی نرم کنی. ندیدی این علیرضا مزدور سیاه و اینجیلی سرویس، پسر همسایه کبراخانم اینا اینقد ملته به روز سیا نشاند معتاد وبلاگ و فراماسونری کرد آخر عاقبتش چی شد؟ کبراخانم می گفت کاشف به عمل آمده که به عورت نظام نظر داشته بی چشم و رو. دلارهای شبکه مضلّین و شارون کوفتش شد.

خلاصه به عیال گفتم در سایه خدمات بی شائبه دولت ا.ن. فیتیله وبلاگ نویسی قزوین تمام شد. فیتیله ای هم که تمام شده باشد تمام شده. چطوری بکشی پایین؟ گفته باشم بنده به اتفاق عیال از اول با هرگونه پایین کشیدن به شدت مخالف بودیم چون اصولا پایین کشیدن کار بدی است. فکر بد نکن. کلا می گویم کار خوبی نیست.

اما خودمانیم علیرضا. فکر مذبوحانه این اقدام انتحاری چطور به ذهنت رسید؟ عراقی ها عوض کله پاچه مغز چی به خوردت دادند؟ نکند رفتی قزوین عراق؟ فکر کردی مردم شهیدپرور وبلاگ خوان هم مثل مردم شهیدپرور قزوینند؟ نه برادر. ما اسم شهید بشنویم فورا دستمال در نمی آوریم چشممان را روی جنایتهای آورنده اسم شهید ببندیم. تو همه ما را معتاد کردی. وبلاگ نویس کردی. هرزه ماهواره ای و عقبه دشمن کردی. وقتی هم رفتی عراق برای امریکایی های زبون دست تکان دادی یعنی هواتانه دارم. قزوین بیاید ایشالا. فکر می کنی نمی دانم در عراق مخفیانه با موشه دایان و خاخام الیاس قرار گذاشتی از طریق فراماسونری باصطلاح وبلاگ نویسان بیضه های نظام مقدس را مورد اصابت لگد قرار بدهی؟

الهی مثل سایت ارتش سایبری هکت کنند. الهی ببرنت اردوی راهیان کهریزک. آنجا بروی نیروهای انقلاب آنقدر با نوشابه ازت پذیرایی می کنند که دیگر با حرف بد نظام مقدس کار نداشته باشی. الهی نوک دماغت میخچه درآد. الهی یه کم از رییس جمهور منتخب شورای نگهبان دروغ گفتن یاد بگیری یخمک فریزر.

ای نامه که می روی به سویش

از جانب من ببوس رویش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدید کنندگان

كودتاي 22 خرداد را محكوم ميكنيم
موج سبز آزادی

کمپین آزادی معلم در بند؛ جعفر ابراهیمی

دنبال کننده ها

درباره من

عکس من
زندگی شاید خیابان دراز است که هر روز مردی با بیل از آن می گذرد مردی که شاید زیر لباسش چماقی طولانی دارد و شاید پرچمی را آتش می زند